دل شکـــــــسته!!!
شکسـ ــــته ها نفرین هم بکـ ــنند ،
گیرا نیسـ ــت …!
نـــفرین ،
ته ِ دل می خـ ــواهد
دلِ شکسـ ــته هـ ـــم که دیگر
ســــر و ته ندارد

[
بـــــــی وفـــــامــن به انــدازه چشمان تو غمــگـین مانـــدم و به انـدازه هر بــرق نگاهــت نگــران /تـــو به انـدازه تنــهایـی مــن شــــاد بمــان | ||
دل شکـــــــسته!!!
خیالت راحــتـــــ . . .
شکسـ ــــته ها نفرین هم بکـ ــنند ، گیرا نیسـ ــت …! نـــفرین ، ته ِ دل می خـ ــواهد دلِ شکسـ ــته هـ ـــم که دیگر ســــر و ته ندارد ![]()
] [ 19:23 ] [ مهدیــــس ]
[ رویـــــــــــاهــا....
![]() بی هیچ صدائی می آیند
زمانی که نمی دانی در دلت یک مزرعه آرزو می کارند و… بی هیج نشانی از دلت می گریزند تا تمام چیزی که به یاد می آوری حسرتی باشد به درازای زندگی چه قدر بی رحمند رویاهـا
] [ 17:32 ] [ مهدیــــس ]
[ معلم پای تخته داد میزد *مطلب ارسالی ازپیمان گلچین فر*معلم پای تخته داد میزد *****خسرو گلسرخی*****
] [ 19:19 ] [ ]
[ آسمــــــان
چه ملالی اگر مشقی خط نخورده ماند
قلمی شکست ورقی پاره شد
آسمان دفتر من است
((با تشکر از دوستی که این مطلب و پیشنهاد کرد))
![]() ((شاعر:سید قاسم حسینی))
] [ 20:38 ] [ مهدیــــس ]
[ ازم گــــــرفـت ((مریـــم حیــدر زاده))
سرنوشت بديه اول جاتو ازم گرفت
صبح فردا شد ديدم رد پاتو ازم گرفت تا مي خواستم به چشماي روشنت نگا كنم مال ديگري شدي و چشاتو ازم گرفت تو رو جادو كرد يكي با يه چيزي مثل طلسم اثرش زياد بود و خنده هاتو ازم گرفت تو با من حرف مي زدي نگات يه جاي ديگه بود خدا لعنتش كنه ، اون ، نگاتو ازم گرفت لحظه هات يه وقتايي مال دوتامون مي شدن اون حسود ، اون دو سه تا لحظه ها تو ازم گرفت خيلي وقته سختمه ديگه تنفس بكنم يه جور عجيبي انگار هواتو ازم گرفت خدا دوس نداشت بيام پيشت كنار تو باشم باورت نمي شه حس دعاتو ازم گرفت دست روزگار چه قدر با من و آرزوم بده لحن فيروزه اي مريماتو ازم گرفت سلامت ، خداحافظيت عزيزماي نقره ايت حرف آخر ، به امون خداتو ازم گرفت تو حواس واسم نذاشتي چه كنم از دست تو اشتباهم بهترين جمله هاتو ازم گرفت نمي خواد بپرسي چي ، خودم دارم بهت مي گم تو يه خط خوردگي دنيا ، صداتو ازم گرفت يه كم از برگشتن قشنگتو وقتي گذشت يكي اومد و يه ذره وفاتو ازم گرفت ![]()
] [ 19:49 ] [ مهدیــــس ]
[ خـــــــاطرات کـــــودکی!خاطراتــــ ـــ ـ کودکیـم را ورق می زنــــ ـــ ـم
] [ 22:5 ] [ مهدیــــس ]
[ خبــــــــــــر....((بهترین شعری که تو عمرم شنیدم))
خـــبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به منٍ خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر ازاینکه پش چـــشم خودت
کسی که سهم تــــو بوده به دیگران برسد
رهاکنی بـــــرود،ازدلــــت جدا باشد
به آنکه دوستش داشته به آن برسد
رهاکنی بــــروند دوتــا پــــرنده شوند
خـــــبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی؛ بغـــض خویش بخوری
که هق هق تو مبادا به گوشــشان برسد
خـــــدا کند که.......!
نـــه؛ نـــفرین نمیکنم که مبــــادا
به آنکه دوستــش دارم زیـــان برسد!
خـــدا کند فقط این عشــق از سرم برود
خـــدا کند که فقط آن زمان زودتر برسد
] [ 20:56 ] [ مهدیــــس ]
[ نمی تونـــــم
مگه از م چیزی مونده که بخوام فدات کنم من؟
همه دلخوشم تو بودی حالا هم رهات کنم من؟
همش ازتو مینوشتم،،چون که زندگیم تو بودی
واسه ی تنها نبودن تنها آرزوم تو بودی
نمیخوام باور کنم که،،، باید بی تو من بمونم
خودتو جای من بزار،،بفهم که من نمیتونم
بفهم که من نمیتونم...
] [ 12:50 ] [ مهدیــــس ]
[ دست به قلـــــــــــــمتا دست به قلــم میبرم [ چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, ] [ 16:43 ] [ مهدیــــس ][ حقیـــــقـت
دلتنگی های آدمی را باد چون ترانه ای می خواند
] [ 20:0 ] [ مهدیــــس ]
[ خــــــــداونــــدا!خداوندا!
] [ 14:5 ] [ مهدیــــس ]
[ جمـــعـــــــــه
آدمهاي کنارم مثل " جمعـه " ميمانند ...
معلوم نميکند " فـرد " هستند يا " زوج "
پُـر از ابهـامنـد
] [ 21:54 ] [ مهدیــــس ]
[ !؟
انگشتت فقط جای یک حلقه دارد...
] [ 15:1 ] [ مهدیــــس ]
[ |
||
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ] |